Top latest Five داستان های واقعی Urban news

او تا حدودی شفاف، تا حدی مات، و به طور کامل در عکس حضور دارد.

این خانه گذرگاه‌های مخفی، ستون‌های وارونه، اتاق‌هایی که مهروموم شده بودند و راه‌پله‌هایی که راه به جایی نمی‌بردند، داشت. حتی حمام‌ها قرار بود آن‌ها را گیج کنند، زیرا از ۱۳ مورد، فقط یکی کار می‌کرد.

زمانی که به راه ورودی جاده متروکه رسیدند، ناگهان آدریان متوجه شد خانمی سفیدپوش وسط جاده راه می‌رود. پشت آن خانم به آن‌ها بود و در نتیجه فقط مو‌های بلندش به چشم می‌خورد. آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره آن خانم را ببیند. از لئو خواست که نگاهی به آن خانم بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو هم می‌تواند آن زن را ببیند، خیالش تا حدی راحت شد.
Rastannameh
انشا پاییز (انشاهای جدید فصل پاییز با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری)

انشا آدم فضایی برای پایه هفتم و دبستان با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری

مطالب مشابه : داستان کوتاه و جالب از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط

بسیاری از نوارهای ارواح را نیروهای ویتنام جنوبی، متحدان آمریکایی‌ها تهیه کرده بودند. در این نوارها از سربازان خواسته می‌شد دست از جنگیدن بکشند. در یکی از این پیغام‌ها آمده بود: «رفقای من، برگشتم تا به شماها اطلاع بدهم که مُرده‌ام… بله من مُردم. مراقب باشید که بلای من سرتان نیاید. رفقا قبل از اینکه خیلی دیر شود به خانه برگردید.

انشا با موضوع سالی که گذشت برای دبستان و دبیرستان با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری

در این بخش از سایت آریا مگ مجموعه ای از داستان های ترسناک واقعی با روایت های فوق العاده وحشتناک ار سراسر جهان را گردآوری کرده ایم که مناسب افراد بزرگسال است.

همچنین شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید. ثبت

حتی لباس‌های خدمه سرجایشان گذاشته شده بودند، اما کسی پیدا نشد. فقط یک پمپ جدا شده در انبار، سه و نیم فوت آب در آبگیر، و یک قایق نجات گم‌شده، نشان می‌دادند که مشکلی وجود داشته است.

چند سال قبل، حادثه وحشتناکی در ارتباط با یک روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داشتند، حدود ساعت یک نیمه شب به خانه برمی‌گشتند. در آن ساعت از شب، هیچ وسیله نقلیه‌ای در جاده به چشم نمی‌خورد. آدریان رانندگی می‌کرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز می‌راند و پیچ‌های تند را به آرامی پشت سر می‌گذاشت. از آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند، حرفی بینشان رد و بدل نمی‌شد.

کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به وبسایت آریامگ می باشد. کپی برداری از مطالب سایت با ذکر نام آریامگ و لینک مستقیم بلا مانع است.

این دو نفر درگیر رابطه‌ای بیمارگون هستند و اشکان نیاز به توجه صرف و والدگونه دارد که این توجه از طریق هدا تامین می‌شود یعنی یک توجه کاملا مادرانه. اشکان هرگونه توجهی که هدا نسبت به فرزندش یا هر فرد دیگری داشته باشد را به عنوان تهدیدی برای رابطه خود می‌داند و هدا نیز قصد دارد با ازدواج با اشکان به اطرافیانش ثابت کند که فرصت ازدواج با پسری جوان را دارد. برای هدا مهم نیست که عواقب این رابطه چه می‌شود و با وجود اینکه رابطه آنها در زمینه‌های مختلفی با چالش روبه‌رو است اما اصرار بر ازدواج دارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *